آواآوا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

آوای دلنشین

وروجک مامانی- سونوی nt

سلام شیطون کوچولوی من پریروز یعنی روز جمعه 90/2/16 خونه عمو جواد دعوت بودیم و قرار بود عصری بریم سونوگرافی برای انجام سونوی nt من از چند روز قبلش استرس و هیجان داشتم و دوست داشتم که زودی تو رو تو شکمم ببینم و واسه اون لحظه ساعت شماری می کردم بالاخره لحظه موعود فرارسید و من و بابایی به همراه مامان و خاله شکیبا و صبرا و مادرجوون و مامانی و بالاخره عمو جواد رفتیم سونوگرافی من روی تخت خوابیدم و عمو شروع کرد وااااااااااای که چقدر دیدن تو لذت بخش بود عزیزم  مثل وروجک سر جات بند نمی شدی و دائماً بالا و پایین می شدی خاله شمیم و صبرا داشتن با موبایل ازت فیلم می گرفتن همه تو کف تکونات بودن دائماً دستهات رو تکون میدادی و پاهای کوچولوت ر...
28 ارديبهشت 1390

اولین عکس سه نفری

عزیزم این عکسی که میذارم اولین عکس سه نفری ماست که تو شمال موقع تحویل سال گرفتیم  اون موقع من فقط یکی دو هفته بود که فهمیده بودم خدا تو رو به ما هدیه داده  الهی من قربونت بشم که اینقدر خوش عکسی   ...
27 فروردين 1390

اولین ضربان قلب تو

کوچولوی دوست داشتنی من، بعد از چندین هفته اضطراب و پریشونی و استرس به دلیل مشکلاتی که داشتم،  بالاخره پریروز یعنی روز 5شنبه 90/1/18 برای اولین بار صدای قلب کوچولوتو شنیدم و موقع سونوگرافی عکستم دیدم  واااااااای نمی دونی چه حس عجیبی داشتم تا صدای قلبت رو شنیدم اشک از چشمام جاری شد باورم نمیشد این صدای قلب نی نی کوچولوی خودمه که دارم میشنوم از اینکه تا اون موقع سالم مونده بودی و ضربان قلبتم منظم و مناسب بود خییییییییییلی خوشحال بودم.  بر طبق گفته خانم دکتر الان 7 هفته و 5 روزه که خدا تو رو به ما بخشیده وقتی از اتاق سونوگرافی اومدم بیرون مامان سریع اومد پیشم و گفت چی شد؟ من از خوشحالی بغض کرده بودم و نمی تونستم حرف بزنم همین...
21 فروردين 1390